![]() |
نام کتاب: چنین گفت زرتشت
نویسنده: فریدریش نیچه
چاپ نخست: ۱۸۸۳ میلادی
داستان: زرتشت پس از ده سال عزلت در کوههای آلپ احساس میکند که میخواهد شهد خرد خویش را به انسانها بچشاند، پس به شهر فرود میآید؛ اما مردم به صدای برخاسته از الهام گوش نمیدهند، زیرا جز به کف زدن برای بندبازیهای یک بندباز توجه ندارند و به سخنان او که آنها را نمیفهمند میخندند. پس زردشت باید حواریونی برای خود برگزیند که بتواند گفتارهای خویش را که تحقیر آرمانهای کهن است و به سبک کتابهای مقدس کهن چون اوستا و انجیل میباشد، خطاب به آنها بیان کند. نخستین گفتار تمثیلی است با عنوان سه دگردیسی که در آن میتوان چگونگی تحول روح انسانی را درک کرد، از اطاعت که با نماد شتر نشان داده میشود گرفته تا نفی شدید که با نماد شیر مجسم میشود، و تصدیق محض که کودک تجسم آن است.
توضیحات: چنین گفت زرتشت تنها رمان فلسفی جهان نیست ولی یکی از مهمترین آنهاست. این کتاب که بسیاری از مفسران آن را شاهکار نیچه میدانند در نگاه اول برای ایرانیان جالب به نظر میرسد. البته نام زرتشت وسوسهانگیز است و ظاهر شدنش روی جلد هر کتابی باعث میشود رهگذر سرش را بچرخاند و توجه غیرمعمول به کتاب داشته باشد؛ اما با مطالعه این کتاب کمکم متوجه میشویم شخصیتی که نیچه پرورش میدهد سراپا با زرتشت بهعنوان یک شخصیت تاریخی فرق میکند. در سال ۱۸۹۶میلادی ریشارد اشتراوس، موسیقیدان آلمانی، با الهام از این اثر نیچه، «پوئم سمفونیک»ی به نام چنین گفت زردشت ساخت که از درخشانترین آثار این نوع است. بهترین ترجمه پارسی این کتاب را داریوش آشوری انجام داده است. وی در دیباچهی این ترجمه آورده است: «كتابهایی هستند كه اگر كسی با آنها چنانكه بايد سر كند، يعنی جانمايهی انديشهی آنها را زندگانی كند، نقشی ناستردنی بر روان آدمی میگذارند، زيرا سر و كار آنها با جان آدمیست...» آشوری یادداشتهای ارزشمندی نیز در انتهای کتاب آورده است که حتما باید خوانده شوند.
![]() |
در صورت موجود بودن نسخه چاپی کتاب، دانلود نسخه الکترونیکی توصیه نمیشود.